English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5997 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
itineration U ازیک جابجایی دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
from stem to stern U ازیک سربسر دیگر
aliunde U ازیک جای دیگر
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
of the same leaven U ازیک جنس
osmosis U ازیک پرده
on one hand U ازیک طرف
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
ex parte U ازیک طرف
uniparental U ازیک ولی
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
to lose an eye U ازیک چشم نابیناشدن
dual U استفاده ازیک جفت
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
consubstantiate U ازیک جنس شدن
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
it is useful in a way U ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
replay U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcracker U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replaying U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcrackers U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replays U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
outdegree U تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
displacement U جابجایی
displeacement of water U جابجایی اب
displacement ton U تن جابجایی
relocation U جابجایی
deplacement U جابجایی
dislocation U جابجایی
commutation U جابجایی
head posisioning U جابجایی هد
handling U جابجایی
convection U جابجایی
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
static relocation U جابجایی ایستا
shift reagent U واکنشگر جابجایی
shift U جابجایی شعاعی
shifted U جابجایی مرکزقوس
shift U جابجایی مرکزقوس
shifts U جابجایی مرکزقوس
stokes shift U جابجایی استوک
shifted U جابجایی شعاعی
shifts U جابجایی شعاعی
doppler shift U جابجایی دوپلر
bimolecular displacement U جابجایی دو مولکولی
shear displacements U جابجایی برشی
field displacement U جابجایی میدان
chemical shift U جابجایی شیمیایی
commutation relation U رابطه جابجایی
eluviation U جابجایی خاک
commutative U جابجایی پذیر
dynamic relocation U جابجایی پویا
commutative law U قانون جابجایی
doppler frequency U جابجایی دوپلر
displacement current U جریان جابجایی
dislocation defect U نقص جابجایی
commutativity U جابجایی پذیری
cost of removal U هزینه جابجایی
block move U جابجایی بلوک
associative shift U جابجایی تداعی
angular displacement U جابجایی زاویهای
relocation register U ثبات جابجایی
relocation factor U ضریب جابجایی
program relocation U جابجایی برنامه
materials handling U جابجایی مواد
image shift U جابجایی تصویر
commutation rules U قواعد جابجایی
alkyl shift U جابجایی الکیلی
allach U جابجایی بساوشی
hydride shift U جابجایی هیدریدی
handling of goods U جابجایی امتعه
handling of goods U جابجایی کالا
allesthesia U جابجایی بساوشی
rotation U جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
image displacement U تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
red shift U جابجایی به سوی قرمز
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
drunkennes U خطای جابجایی یا لغزش
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
advection U جابجایی افقی هوا
blue shift U جابجایی به سوی ابی
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
matrixes U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
hubble effect U جابجایی به سوی قرمز
modular constraint U محدودیت در جابجایی تصاویر
translation U جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative property U خاصیت جابجایی [ریاضی]
output per unit of displacement U توان در واحد جابجایی
commutative rule U خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law U خاصیت جابجایی [ریاضی]
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
retrieval U عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
shifts U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
chemical shift equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
commutative group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
cartridge U دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges U دیسک سخت قابل جابجایی
removable U آنچه قابل جابجایی است
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global U تابع جابجایی که یک قطعه متن
globally U تابع جابجایی که یک قطعه متن
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
right U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
data leakage U جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
work U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directories U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directory U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
amphibrach U شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
shifted U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
Recent search history Forum search
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2interfereometry
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com